پارچه فروشی،شاگرد جوانی داشت بسیار خوش سیما و رشید که هر که اورا میدید زبان به تحسین می گشود.روزی زنی از اشراف به دکان پارچه فروش رسید و چند طاقه پارچه خرید و چون پارچه ها سنگین بود از پارچه فروش خواست آنها را به منزلش بفرستد. پارچه فروش هم از شاگرد جوانش خواست که پارچه هارا برای آن زن حمل کند وبه منزلش برساند.
جوان از جلو و زن از پشت سرش راهی شدند. وقتی به خانه زن رسیدند زن در را گشود و وارد حیاط شدند و امر کرد پارچه ها را به اتاق ببرد ودرحالیکه جوان وارد اتاق میشد تمام درها را پشت سرشان قفل کرد.
جوان حیرت زده گفت: معنی این کار چیست؟ و زن روبنده از صورت برداشت و زیبائیش را آشکار کرد و گفت:من مدتهاست به دکان شما می آیم وتو را زیر نظر دارم وعاشق تو شده ام و امروز با این حیله تورا به اینجا کشاندم تا از تو کامجویی کنم وهمیشه مال من باشی و تورا برای همه عمر از مال دنیا بی نیاز میکنم.!
جوان درحالیکه بدنش به لرزه افتاده بودگفت: ای زن ، از خدای بترس و عفاف و حیا پیشه کن. تو شوهر داری و آبرومند،باعث نابودی آن مشو. این خواسته تو گناهی عظیم و نتیجه اش خشم خدا و جایگاه آن دوزخ است.
زن چادرش را برداشت ودرحال نزدیک شدن به جوان گفت:من برای رسیدن به تو خیلی صبر کردم و خود را به مشقت انداختم. مطمئن باش کسی از رابطه ما مطلع نخواهم شد.بعداز این درجای دیگری برایت مسکن میگیرم وخودم به سراغت می آیم وتو هم برای همیشه از نوکری وشاگردی معاف میشوی.تو بهتر از این چه میخواهی؟
جوان پاک دامن خود را عقب کشید وگفت: ای زن، خدا که از همه چیز مطلع وبر همه کار ناظر است. بیا واز این گناه بگذر وپاک دامنی پیش گیر، اینها وسوسه شیطان ونفس است . پس بدان که من هرگز به این کار راضی نخواهم شد.
زن که دید زبان حیله وافسونگری در این جوان گارگر نیست، زبان به تهدید گشود که: من برای وصال تو همه کار میکنم واین را بدان اگر به وصال من تن ندهی اکنون به میان حیاط وکوچه میروم و موی پریشان وشیون کنان تو را بعنوان متجاوز وخیانت کار معرفی میکنم و یقین بدان که مردم حرف مرا باور میکنند و تورا با بی آبروئی تمام تحویل داروغه می دهند و تمام عمر را درسیاهچال بسر خواهی برد. حال فکر کن با من به خوشی وعیش ونوش وثروت بسر میبری یا بی آبروئی و سیاهچال؟
جوان به فکر فرو رفت وآنچه شنیده بود را مروری کرد واندکی بعدبا لحن ملایم به زن گفت: گمانم راه اولی بهتر است که گفتی.هرچه بخواهی انجام میدهم.فقط تا تو خود را بیارائی ومهیا شوی ، من هم دست و روی خاکی خود را بشویم وعطر بزنم آنگاه به کنار تو درآیم . و زن خوشحال از این شکار بزرگ قبول کرد و جوان به حیاط رفت وآب از چاه کشید وبه موال رفت ، اما دست در چاله نجاسات کرد وتا جایی که میشد نجاست های آلوده وبد بو را به سر وصورت خود مالید و به اتاق بازگشت. زن که آراسته و آماده بود با دیدن چهره کریه وآلوده و بوی متعفن جوان، جیغی کشید و از جای جست و جوان برای درآغوش گرفتن، دستانش راباز کرد و زن در حالیکه ناسزا میگفت به حیاط گریخت و چوبی برداشت ودرب حیاط راگشود وجوان را از خانه بیرون انداخت.
جوان درحال دور شدن از آن خانه شوم، خدای را شکر میکرد که این فکر را در سرش جاری کرد تا خودرا از گناه نجات دهد و از فردای آن روز خداوند به پاس تقوا و پاکدامنی اش علم تعبیر خواب را بر سینه اش نازل کرد تا مشکل گشای مردم باشد وآن جوان کسی نبود جز ابن سیرین ، که تا امروز از علم تعبیر خوابش در همه کتب تعبیر خواب استفاده میشود.
efaf story 2 ebne sirin
م.ر ندیم پور
ما همیشه صداهای بلند را می شنویم،
پر رنگ ها را می بینیم،
سخت ها ودست نیافتنی ها را می خواهیم،
غافل از اینکه،
خوبان ، آسان می آیند،
بی رنگ می مانند،
و بی صدا می روند...
چندنفر از این افراد را می شناسید؟ دست کم، یکی را
اینجا بنویسید. h57
فرشته از سنگ پرسید:
چرا از خدا نمی خواهی
تو را انسان کند؟
سنگ پاسخ داد:
هنوز آنقدر سخت نشده ام !
آیا براستی انسان ، چنین است؟
آورده اند که وقتی مردی بود خیّاط ــ در عفاف و صلاح؛ و زنی داشت عفیفه، مستوره، و با جمال و کمال، و هرگز خیانتی از وی ظاهر نگشته بود.
روزی زن در پیش شوهر خود نشسته بود، و زبان به تطاول گشاده، و به سبیل ِ منّت یاد می کرد که: " تو قدر عفاف من چه دانی و قیمت صلاح من چه شناسی، که من در صلاح زبیدۀ وقت و رابعۀ عهدم ".
مرد گفت:" راست می گویی، امّا عفاف تو به نتیجۀ عفاف من است. چون من در حضرت آفریدگار راست باشم، او تو را در عصمت بدارد".
زن را خشم آمد، گفت:" هیچ کس زن را نگاه نتواند داشت، و اگر مرا وسیلت صلاح و عفّت نیستی، هر چه خواستمی بکردمی.
مرد گفت:" تو را اجازت دادم به هر جا که خواهی برو و هر چه می خواهی بکن".
زن، روز دیگر خود را بیاراست و از خانه برون شد، و تا به شب می گشت، و هیچ کس التفات به وی نکرد ــ مگر یک مرد گوشۀ چادر او بکشید و برفت.
چون شب در آمد، زن به خانه باز آمد. مرد گفت:" همه روز گردیدی و هیچ کس به تو التفات نکرد ــ مگر یک کس، و او نیز رها کرد.
زن گفت:" تو از کجا دیدی؟". مرد گفت:" من در خانه بودم، امّا من در عمر خود در هیچ زن نامحرم به چشم خیانت ننگریسته ام، مگر وقتی ــ در جوانی ــ گوشۀ چادر زنی را گرفته بودم، و در حال پشیمان شده رها کردم. دانستم اگر کسی قصد حرم من کند، بیش از این نباشد".
زن در پای شوهر افتاد و گفت:" مرا معلوم شد که عفاف من از عفاف تو است".
جوامع الحکایات - محمد عوفی
===================================================
مطالبی که می خوانید گوشه ای ازمکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستان وامریکا است: (لطفا درادامه مطلب بخوانید):
"با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید، بر شما اشک ریزند،
و اگر زنده ماندید، با اشتیاق به سوی شما آیند."
نهج البلاغه..... حکمت نهم.
ایام شهادت مولای متقیان حضرت" علی ابن ابی طالب ع " را تسلیت عرض می کنیم.
این را دانسته باشید، عالی ترین نعمتهایی که خداوند به شما داده است ، احتیاج هایی است که مردم به شما دارند، مراقب باشید که با بی اعتنایی به نیازمندان ، این نعمت ها را رد نکنید که تبدیل به نقمت و بلا خواهد شد. بدانید که کار نیک علاوه بر آن که موجب ستایش گری مردم است ، به دنبال آن هم پاداش الهی در کار است . اگر ممکن بود که (کار نیک ) را به صورت انسانی ببینید، او را شخصی خوش رو، بسیار زیبا مشاهده می کردید، که هر بیننده ای از دیدارش لذت می برد، و چنانچه می شد (کار زشت ) را به صورت انسان ببینید، شخصی زشت و بدقیافه به چشم شما می آمد که دلها از آن متنفر می گشت و چشم ها از دیدار روی نحسش فرو بسته می شد.
ازامام حسین ع ..........بحار الانوار، ج 78، ص 121 imam hosein
سلام. به واسطه شغل و ارتباطی که با دوستان در فضای وب دارم،گاهی مطلبی
ازآنها بدستم میرسد که مناسب می بینم آن را برای دیگران بازنشر دهم،که اگر بر
یک نفر هم اثرش رابگذارد،کافی است.
این متن مصاحبه شبکهCNBC با "وارن بافیت" دومین مدیر ثروتمندآمریکا به همراه ترجمه
آن می باشد.او مردی است که بیل گیتس را هم مجذوب خود کرده است. لطفا به
ادامه متن مراجعه کنید
هرچند وقت یکبار، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به گوگل فشار می آورند و پول
خرج می کنند تا از نام جعلی خلیج عربی استفاده کند وگوگل هم آن را به رأی می گذارد
تانظر آنها را تأمین کند.این بار هم با رأی شما ،تلاش آنان ناکام خواهد ماند.توجه داشته
باشید که رأی ما باید از 70 درصد بالاتربرود.
از مدیران محترم سایتها و وبلاگها هم تقاضا میشود از این لینک رأی گیری استفاده لازم
را ببرند واز کاربرانشان بخواهند به نام خلیج همیشه فارس persian gulf رأی دهند.
سلام بر تو ای ماه پر برکت خدا ، ای ماه مبارک رمضان:
ماه خاص بندگی خوش آمدی فرصت سازندگی خوش آمدی
ای تمامت روزه و راز و نماز وقت با معبود گفتن از نیاز
ای فضیلت های نابت بی شمار لیلة القدرت به تنهائی هزار
فصل توبه از گناه و از خطا امتحان وصل بودن با خدا
رازهای بخشش رب رحیم بستن دستان شیطان رجیم
ای که روزت روزه را کرده سپر حق گشوده در شبت هفتاد در
ماه مولا ماه ایمان ماه دوست رشته های حکمتت در دست اوست
اینک از ما در شبانت دست گیر لذت ناب عبادت را مگیر
م.ر.ندیم پور
یا صاحب الزمان عج
دل در غم دوری تو ،پژمرد مشتاق تو را، فراقت ، آزرد
مَپسند در آرزوی رویت گویند همی که عاشقت مُرد
بس منتظر قیام وعدلت مظلوم ، چه سالها که نشمرد
بس دیر شده ظهورت ای ماه خون در رگ هر مبارز ،افسرد
صد قصه ی مادرانه گفتند از آمدنت ،کلان و هم خُرد
یک شیعه ویک جهان حرامی از جور و جفایشان،چه غم خورد
باز آ که بهار رویت ، آرد شادابی باغی که خزان بُرد
از وعده حق،«ندیم» دلگرم ور نه ، ثمر از زمان نمی بُرد
م .ر.ندیم پور h41
انشا الله هرچه زودتر حکومت عدلش مستقر وعالم گیر شود و انتظار پایان یابد
میلاد حضرت مهدی عج فرخنده باد
چندسال پیش کلیپ صوتی زیبایی برایم ارسال شد که ، میکس شده از سه شعر فوق العاده وتامل برانگیز مرحوم قیصر امین پور، به همراه دکلمه فنی و پر احساس استاد احمدرضا احمدی(شاعر معاصر) وموزیک زمینه به جا وملایم از علیرضاکهن دیری بود و در پایان، آواز
شنیدنی (ازقطعه شماره دو ازآلبوم "فاصله" به نام: "به یادت" ) از محمد اصفهانی ، به آن اضافه شده و آن راخاطره انگیز کرده است که به تقاضای دوستان آن را در وبلاگ قرار دادم که می توانید بخوانید و فایل صوتی آنرا دانلودکنید و از یک کار هنری فاخر و ارزشمند و ماندگار لذت ببرید.
این اثر شاخص ،از آلبوم فاصله ،که هر سه شعر آن از قیصرامین پور است،شاید درهیچ کلیپ صوتی دیگری اتفاق نیافتاده باشد و همین مرا برآن داشت تا در وبلاگ منتشر کنم.
شناسنامه اثر: نام قطعه: "به یادت" از آلبوم -فاصله- سال 1378 (محمداصفهانی)
شاعر هر سه شعر: مرحوم قیصر امین پور( روزمبادا - آینه ها- به یادت)
آهنگسازو تنظیم: علیرضاکهن دیری
دکلمه اشعار: استاد احمدرضا احمدی
خواننده: محمداصفهانی
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
وقتی تو نیستی،نه هست های ما چونان که بایدند، نه بایدها...
مثل همیشه
آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم
عمری است ،لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم،
باشد برای روز مبادا !
اما در صفحه های تقویم،
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد، روزی شبیه دیروز، روزی شبیه فردا،
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند
شایدامروز نیز،
روز مبادا باشد.
وقتی تو نیستی، نه هست های ما چونان که بایدند،نه بایدها...
هر روز بی تو،
روز مبادا ست...
مرحوم قیصرامین پور
لطفا برای دانلود فایل صوتی به ادامه مطلب بروید:
بشارت پیک حق بر مومنان داد که شعبان را سراسر شادمان باد
به میلاد سه گل ازگلشن عشق حسین ابن علی ، عباس وسجاد ع
م.ر.ندیم پور